در اتاقم بودم و داشتم بـه ماجراهای خودم فکر مـیکردم کـه یـهو دستشویم گرفت...مـیخواستم بـه دستشویی رفتم کـه یـهو آلنا اومد و گردنم رو گرفت..
Alena: معنی اسپنگ What the fuck you did in the Kate room??
Me: Nothing...I'm not in Kate room
آلنا: چرا دروغ مـیگی دیدمت کـه زیر تخت بودی
تازه فهمـیدم اون موذی وقتی دولا مـیشده کـه خیـارو برداره منو دیده...بخدا هیچی ..درس مـیخوندم .
پس چرا درون قفل بود..؟ و قایم شدی زیر تخت....؟
منم کـه هل شده بودم حسابی ، معنی اسپنگ گفتم: هیچی کیت اسپنک شده بود تو مدرسه من رفتم رو ش پوست خیـار بذارم کـه دردش کم بشـه..
چی ؟ تو بـه چه حقی این کارو کردی...مگه کلیرنگفته بود کـه حق ندارین بـه همدیگه تون رو نشون بدین....بذار کلیر بیـاد بهش مـیگم...
منم گفتم : تو رو خدا نگو... معنی اسپنگ فکر کردم اگه کلیر بفهمـه چی مـیشـه...نکنـه بفهمـه کـه من کارهای دیگه ای هم کردم
بعدم مـیفهمـه کـه کیت تو مدرسه اسپنک شده..این بود کـه دوباره ازش خواهش کردم کـه به کلیر نگه.
اونم گفت تنـها شرطش اینـه کـه جفتتون اسپنک شین...
Me: why Kate must be spanked??
Alena: She allow you to see her butocks
من: نـه تقصیر من بود من اصرار کردم
آلنا : بعد به جای اون هم تو حتما اسپنک شی وتنبیـهت دو برابر مـیشـه
من: باشـه قبوله
آلنا: دنبال من بیـا
آلنا بـه اتاق خودش رفت و منم دنبالش رفتم...
آلنا: شلوارتو درون بیـار
من: خواهش مـیکنم ...از رو شلوار
آلنا: دهنتو ببندو هر چی مـیگم بگو چشم
من: آخه... معنی اسپنگ از
آلنا: 5 ضربه اضافه شد ، حرف بزنی 5 که تا دیگه اضافه مـیشـه.... دولا شو و مثل یـه مرد تنبیـه شو
منم بـه ناچار شلوارم و در اوردم و دستمام و گذاشتم رو مـیز
آلنا: کی گفت دستاتو بذاری رو مـیز؟؟ دستاتو حق نداری بذاری رو مـیز حتما مچ پاهاتو بگیری
من هم دستامو گذاشتم رو زانو هام کـه یـهو یـه ضربه محکم خورد تو م و آلنا گفت مگه نگفتم مچ پاهاتو بگیر
من هم با تمام زورم سعی کردم مچ پاهام رو بگیرم و سرم رو پایین بردم... حالا بـه شکل برعمـیتونستم پاهای سیـاه و چاق آلنا رو ببینم...
آلنا از درون بیرون رفت و یـه چوب بلند اورد
آلنا: از جات تکون بخوری ضربه هات اضافه مـیشـه جیغ و داد هم راه نمـیاندازی فهمـیدی؟
من: چشم..
آلنا چوب رو بالا برد و محکم بـه وسط م کوبید با این ضربه آخی کشیدم و کمـی بـه سمت جلو رفتم و دستام از مچ پاهام جدا شد
درد وحشتناکی تو وسط م حس کردم و ناخود آگاه با اینکه دندونـهامو رو هم فشار مـیدادم جیغ آرومـی زدم .
Alena: Keep in the position young boy
سریع مچ پاها و گرفتم مـیدونستم منتظر بهانس کـه تعداد ضرباتو بیشتر کنـه ...آلنا دوباره مکث کرد و چوب رو بالا برد...
نمـیدونم این انگار شیوه تنبیـهی مرسوم تو اون خونـه بود یعنی ضربات اول رو محکم و با مکث مـیزدن و بعد آروم تر ولی تند تر مـیشد
مـیدونستم حتما تو چند ضربه اول حواسم باشـه کـه داد ن و تو وضعیت بمونم که تا ضربات بیشتر نشـه...
کلیر هم همـینطوری مـیزد چند که تا ضربه اول رو محکم مـیزد و دقیقا وسط و حتی سعی مـیکرد تو یـه نقطه بزنـه ولی ضربات بعدی
رو آروم تر مـیزد و سعی مـیکرد درد و رو ت پخش کنـه.ضربه دوم هم فرود اومد و من آخ ارومـی کشیدم...ضربه سوم هم زده شد
با وارد شدن ضربه سوم گرمای وحشتناکی رو م حس مـیکردم...و بعد از اون ضربه ها اروم تر ولی با سرعت بیشتر شد...
نمدونم چند که تا ضربه شد ولی دیدم کـه آلنا استاپ کرد چوب رو رو مـیز گذاشت ...مو که تا زانوهام پایین اورد و با دست شروع کرد زدن .. کونم ازش آتیش مـیبارید و احساس سوزش شدید
هفت هشت ضربه کـه زد دیگه بس کرد. مو بالا زد و گفت کـه بلند شم.. و گفت کـه امـیدوارم کـه درس خوبی گرفته باشم از این ماجرا.
شلواروم و پوشیدم و به اتاقم رفتم درون حالی کـه ازدرد داشتم مـیموردم...حالا خودم احتیـاج داشتم کهی رو م پوست خیـار بذاره..
[خاطرات تنبیـه بدنی: ماجرای اسپنک شدن من توسط آلنا معنی اسپنگ]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 21 Jan 2019 15:00:00 +0000